به طرز عجیبی عاشقش شدم! انگار جاذبه ای داشت که …
زحمت بکش،آه نکش!
من آن وسط، مات و مبهوت فقط داشتم نگاهشان می کردم!
همیشه آخرش همان کاری را می کردم که نباید!
خنده دار بود هرچقدر سعی می کردم به او توضیح بدهم…
مدت ها بود از کسی عیدی نگرفته بودم و این…
از دیدگاه انسانهای مثبت اندیشی همچون آقای محمد برخورداری، موفقیت یعنی: ناکامی ها را جدی نگرفتن، از تجارب انسانهای موفق درس گرفتن، از مبارزه با دشواریهای راه خسته نشدن،صبور بودن و عاشق هدف بودن. براستی هم چقدر خوب است که وقتی آدم به گذشته نگاه می کند با خودش بگوید: “باورم نمی شد اما انجامش دادم! من از عهده اش برآمدم!” نه اینکه ” ای کاش انجامش می دادم و هزار آه و حسرت…” این همسفر موفق جی۵ ای دانشجوی رشته حسابداری هستند و مدتی است که سفر یادگیری زبان را با خودآموزهای زبان Do it شروع کرده اند.جالب است بدانید ایشان تا به امروز، درست ۱۶۴ روز است که تحت هر شرایطی بی وقفه زبان می خوانند. آقای برخورداری می گویند: « بعداز این چندماه حس می کنم نه! مثل اینکه این روش واقعا دارد نتیجه می دهد، قبلا اگر مطلبی به زبان انگلیسی می خواندم به زور می توانستم چیزی از آن سر در بیاورم اما الان همان کلمات و نکات گرامری که با Do it یاد گرفته ام سرنخ می دهند تا موضوع را به خوبی درک کنم، این خودش خیلی جذاب است.»
تنظیم از: فیروزه جمشیدی
نداشتن تسلط به زبان تا چه اندازه می تواند مشکل ساز شود؟
یکی از دوستانم که واردکننده عینک است و هرازگاهی به خارج از کشور سفر می کند همیشه برایم تعریف می کند که هربار به خاطر نداشتن تسلط به زبان، در آنجا مورد تمسخر قرار می گیرد، دوباره به ایران که برمی گردد به خودش قول می دهد زبانش را قوی کند اما باز هم دنبالش را نمی گیرد، طوریکه دیگر بی خیال همه چیز شده.شما نگاه کنید الان دیگر تسلط به زبان، یکی از مهارتهای ضروری به حساب می آید. هرجایی برای مصاحبه کاری بروید اول از همه می پرسند: “سطح زبانتان در چه حدی است؟ “
انگیزه هایی برای شروع این سفر؟
پیش دانشگاهی که بودم معلم زبانمان تمام کلاس را به انگلیسی صحبت می کرد و حتی اگر کلمه ای به فارسی حرف می زدیم جریمه می شدیم، بعضی ها زبانشان خوب بود و از این روش خوششان می آمد اما برای من و یکسری دیگر از دوستانم که سطح زبانمان ضعیف بود تمام لحظات کلاس سخت می گذشت، دائم سرمان پایین بود، حتی موقع سوال پرسیدن از ترس زیر میز قایم می شدیم و … خلاصه فقط می خواستیم ترم سریع بگذرد و زبان را پاس کنیم، هدفمان اصلا یادگیری زبان نبود هرچه می خواندیم هم بعد از امتحان از یادمان می رفت.
حتی یادم هست یکبار در جمع همکلاسی هایم که اکثرا هم سطح زبان خوبی داشتند نشسته بودیم و مشغول صحبت بودیم، بچه ها بحثی را در زمینه زبان مطرح کردند و هرکس هم نظر خودش را می داد، من آن وسط مات و مبهوت فقط داشتم نگاهشان می کردم و چیزی سر در نمی آوردم، بعدها با خودم فکر کردم واقعا چقدر بد است در این زمینه آنقدر ضعیف باشم که نتوانم هیچ نظری بدهم. همیشه از اینکه نمی توانستم پا به پای دوستانم بیایم خجالت می کشیدم و خیلی به من برمی خورد، همین انگیزه ای شد برای اینکه به دنبال روشی موثر برای یادگیری زبان باشم، هرکسی هم چیزی می گفت، اینکه برو آموزشگاه،فلان کتاب را بخوان و … اما باز هم مدتی طول نمی کشید که رها می کردم.
اولین گام شما؟
یکبار داشتم مجله (دانستنی ها) را ورق می زدم که به مصاحبه های جی۵ برخوردم، تجربیات جالب افراد موفق باعث شد تصمیم قطعی ام را بگیرم، اولین بار طی تماسی که با کارشناس زبان جی۵ داشتم ایشان پیشنهاد دادند من یک آزمون تعیین سطح بدهم. گفتم: “خودتان را خسته نکنید من چیزی بلد نیستم، بهتر است از همان سطح مبتدی شروع کنم. ” در نهایت اولین بسته زبان Do it را تهیه کردم و از تابستان استارت زبان خواندن را زدم.
همسفران شما در این راه ؟
مصاحبه ها حس خیلی خوبی را به آدم القاء می کنند، هرچند اولش باورم نمی شد می گفتم شاید همه اینها فقط تبلیغ باشد اما بعد خودم دیدم تمام صحبت هایی که در مصاحبه ها شده بود همه اش درست از آب در آمد! ماشالله تمام این بچه ها به موفقیت های بزرگی رسیده بودند که امیدوارم برای من هم پیش بیاید.
Do it را چطور دیدید؟
اکثر کتابهای زبان را که نگاه می کنی از بالا تا پایین صفحه را پر از مطلب کرده اند، صفحات لغت و گرامر و …دریغ از یک ذره خلاقیت، طوریکه آدم واقعا از زبان خواندن زده می شود کتابهای Do it اصلا اینطور نیستند پر از تصاویر رنگی جذاب، جملات الهام بخش و حتی پر از مطالب طنزآمیز هستند، حتی به یاد دارم یکبار مشغول خواندن صفحه ای از کتاب Do it بودم که در حاشیه آن نوشته شده بود: “ظهر قشنگ زمستانی تون بخیر! ” اما آن موقعی که داشتم کتاب را می خواندم تابستان بود، کمی که جلوتر رفتم دیدم نویسنده در ادامه نوشته : “می دانم ممکن است فصل دیگری باشد، اما الان که من دارم این بخش را می نویسم اینجا زمستان است.” همینکه این جریانات و حتی محیط اطراف نویسنده هم در کتاب توضیح داده شده بودند برای من جالب و خنده دار بود، انگار جاذبه ای داشت که بیشتر به دنبالش بروم.
نقش موثر کارشناسان زبان جی۵ در پیشرفت شما؟
فکر می کنم خودآموزهای زبان Do it به حدی کامل هستند که کمتر پیش می آید کسی به مشکلی بربخورد و نیاز به کمک داشته باشد،با اینحال مشاوران دلسوز مجموعه همیشه مشتاق کمک هستند. یادم هست در ایام امتحانات دانشگاه مدتی به سراغ Do it نرفتم بعد از آن هم تنبلی به سراغم آمد و کم کم داشتم دلسرد می شدم که مشاور دلسوز زبان با من تماس گرفتند و علت را جویا شدند، کمکم کردند هدفم را دوباره به یاد بیاورم و به مسیر برگردم از آن تاریخ به بعد تا به الان ۱۶۴ روز است که بی وقفه ادامه داده ام.
دستاورد شما بعد از این چندماه؟
اوایل، خیلی فیلم انگلیسی با زیرنویس نگاه می کردم. بعد از چندبار دیدن، انگار دیالوگ ها تماما در ذهنم نقش می بستند طوریکه حتی سریعتر از خود زیرنویس، جملات به ذهنم می آمدند. الان حس می کنم ذهنم تماما درگیر زبان شده، هرجا بر در و دیوار تبلیغی می بینم که کلمه ای انگلیسی در آن به چشم می خورد می ایستم تا خودم را محک بزنم و ببینم چقدر می توانم از آن سر در بیاورم؟ یادم هست مواقعی بود که ساعت ها وقت برای لغت حفظ کردن می گذاشتم اما یک هفته بعد، همه اش از یادم می رفت، جالب اینکه چندوقت پیش به خاطر امتحاناتم مدتی از it Do فاصله گرفته بودم، عجیب بود اینبار که برگشتم برخلاف قبل، چیزی از یادم نرفته بود و همه کلمات را به یاد داشتم.
مهارتهای زبانی که به مرور تقویت شدند؟
مهارت Writing ( نوشتاری) من به طرز وحشتناکی بد بود، خدا می داند وقتی می خواستم یک جمله را بنویسم صدها بار باید آن را خط می زدم و آخرش هم سرامتحان همان کاری را می کردم که نباید… اما الان می توانم به جرات بگویم یکی از قویترین مهارتهای زبانی من همین writing است، فکر می کنم باید کمی بیشتر بر روی مهارت گفتاری ام تمرکز کنم چون هنوز در جمله بندی ام ضعف دارم اما مطمئنم به مرور بهتر می شود. Do it گرامر را هم خیلی عالی آموزش داده، یعنی قشنگ در ذهن جا می افتد، به نظر من هرچقدر هم که لغت بلد باشی اما اگر چیدمان درستی نداشته باشی نمی توانی خوب صحبت کنی.
خاطره ای جالب؟
ما سه تا دوست بودیم که می خواستیم زبانمان را قوی کنیم من Do it را انتخاب کردم و یکی از آنها هم به سراغ نرم افزاری آموزشی رفت که لغات و مکالمه را به صورت صوتی آموزش می داد، خیلی برایم خنده دار بود اول اینکه موقع صحبت کردن کاملا صدای خودش را عوض می کرد و فکر می کرد باید صدایش را بم تر کند. دوم اینکه بعد از ماه ها کار کردن با آن روش، هنوز فرق فعل و صفت و … را نمی دانست،مثلا وقتی می خواست بگوید که به چیزی نیاز دارد، می گفت: “I necessary” خنده دار بود هرچقدر سعی می کردم به او توضیح بدهم که دارد اشتباه می کند و این روش به نظر از پایه مشکل دارد با اطمینان به من می گفت: ” نه! تو سطح زبانت خیلی پایین است و… ” اما دوتا سوال که از او می پرسیدم در جوابش می ماند خلاصه اینکه، هردوی آنها کلا بیخیال شدند و زبان خواندن را رها کردند اما من با اینکه آهسته پیش می روم هنوز هم دارم به راهم ادامه می دهم.
نظرتان درباره ی ابزارهای یادگیری زبان که در کتاب ” تیله های من” با آنها آشنا شدید؟
من به طرز وحشتناکی عاشق دوربین شکار ده- ده- ده (ابزاری که به کمک آن اثرات تصمیم خود را در زمان حال،میان مدت و بلند مدت در معرض دید خود قرار می دهیم) هستم، چون آنقدر به آدم انگیزه می دهد که دلت می خواهد در هر شرایطی زبان بخوانی. من حسابی با این دوربین رفیق شده ام می توانم بگویم یکی از بهترین دوستان من است. اینکه می دانی طی ده روز،ده هفته، ده ماه و … چقدر سطح زبانت نسبت به قبل پیشرفت می کند، وقتی فیلمی به زبان انگلیسی می بینی چقدر بهتر از قبل آن را متوجه میشوی و … همه اراده آدم را قویتر می کنند، من خودم گاهی از اینترنت کتاب داستان های انگلیسی دانلود می کنم کلماتی که با Do it یاد گرفته ام و در متن داستان می بینم همگی کمکم می کنند از ماجرا سر دربیاورم و مابقی کلمات را هم حدس بزنم.
یک دنیا عشق به تایم دکتر حسابی؟
تایم دکتر حسابی “اختصاص زمان و مکان خاصی به تمرین های روزانه زبان” حداقل ۲۰ دقیقه طول می کشد فکر می کنم کمتر کسی باشد که نتواند ۲۰دقیقه در روز برای زبان خواندن وقت بگذارد مگر اینکه بهانه بیاورد و … من حتی گاهی دلم راضی نمی شود می گویم ۲۰ دقیقه در روز خیلی کم است و باید بیشتر برای زبان وقت گذاشت در هر صورت حتی همین مقدار هم به مرور باعث پیشرفت فوق العاده ای می شود. الان طوری شده که اگر چندروز از برنامه ام فاصله بگیرم احساس می کنم در حق خودم ظلم کرده ام.
نظر شما در رابطه با آزمون های آنلاین زبان؟
آزمون ها خیلی خوب بودند راستش اولین بار که امتحان می دادم اصلا فکرش را هم نمی کردم بخشی مربوط به مهارت Listening ( شنیداری) وجود داشته باشد، اولش که سوالات را دیدم خیلی ترسیدم اما به محض اینکه مکالمه شروع شد و دیدم راحت دارم متوجه می شوم خیلی ذوق کردم، اصلا باورم نمی شد چون من قبلا حتی از همان چند کلمه انگلیسی که به گوشم می خورد چیزی متوجه نمی شدم چه برسد به اینکه مکالمه دو نفر را به این خوبی بفهمم.
یک روز شاد و فراموش نشدنی؟
چندروز قبل از عید مدرک به درخانه ارسال شده بود، من در منزل نبودم و مادرم آن را تحویل گرفته بود اما یادش رفته بود آن را به من بدهد تا اینکه روز دوم عید وقتی خواهرم و همسرش به خانه ما آمده بودند و همگی جمع بودیم یک دفعه مادرم یادش افتاد و گفت: “چندروز پیش برای تو یک بسته آمده، برو باز کن ببین چی هست؟” من هم که اصلا حواسم نبود قرار است مدرکی برایم بیاید با تعجب گفتم: “نه! از کجا؟” خلاصه اینکه به سراغ بسته رفتم آن را باز کردم و مدرکم را دیدم یعنی از خوشحالی سر از پا نمی شناختم، بعد از مدتها ثمره تلاشم را می دیدم در کنارش هدیه ای گرانقدر برای من ارسال شده بود. می توانم بگویم اولین عیدی بود که بعد از عید نوروز گرفتم مدتها بود که از کسی عیدی نگرفته بودم و این حس فوق العاده زیبایی بود.
چندقدم رو به جلو؟
من کلا آدمی هستم که حتی اگر در شرایط نامناسبی هم باشم تمام سعی ام را می کنم از آن به بهترین نحو ممکن بهره ببرم و بتوانم تحملش کنم.آدمی هستم که یا کاری را شروع نمی کند و یا اینکه اگر شروعش کرد حتما باید تا آخرش برود. الان هم دلم میخواهد به جایی برسم که حداقل یک مدرک تافل یا آیلتس زبان داشته باشم. دلم می خواهد وقتی فیلمی به زبان انگلیسی می بینم بدون هیچ واسطه و مترجمی خودم آن را متوجه بشوم آدم گاهی ته دلش مطمئن نیست که آیا این ترجمه عینا با منبع اصلی مطابقت دارد یا نه!
پیامی برای تمامی علاقه مندان به یادگیری زبان؟
از موقعی که Do it را انتخاب کردم تا زمانیکه تصمیم قطعی گرفتم با مجموعه تماس بگیرم و این خودآموز را سفارش بدهم مدت زیادی گذشت و من همیشه از این بابت افسوس می خورم، حتی در این بین خیلی از دوستانم را می دیدم با اینکه مدت ها به کلاس زبان رفته بودند به هرعلتی از زبان خواندن خسته شده بودند و اظهار ناراحتی می کردند، می گفتند که زبان فرار است و بعد از مدتی از یاد آدم می رود در حالیکه جی۵ ایها همیشه از جذابیت های Do it صحبت می کردند و کار با آن را سراسر لذت می دانستند و تفریح.
به نظرم آدم خودش هم باید یک جاهایی قدرت ریسک پذیری داشته باشد.حالا من هرچقدر هم بیایم و بگویم جی۵ و Do it معجزه می کنند تا خودتان امتحان نکنید باورتان نمی شود، گاهی باید ریسک کرد، من همیشه حسرت می خورم که ای کاش زودتر با این روش آشنا می شدم و دنبالش را می گرفتم.
کلام پایانی؟
یک تخته در اتاقم دارم که هرچندوقت یکبار جملات الهام بخشی را که به گوشم می خورند بر روی آن می نویسم،نمونه اش این جمله که ” زحمت بکش، آه نکش!” دوسال پیش وقتی نتوانستم چندتا از دروس دانشگاه را پاس کنم، آمدم و این جمله را روی تخته ام نوشتم هنوز هم با دیدنش احساس قدرت می کنم اینکه من خودم باید سرنوشتم را بسازم، خیلی ها وقتی می بیند اطرافیانشان دارند پیشرفت می کنند و به جایی می رسند با آه و حسرت می گویند: “چرا او توانست اما من نتوانستم.” خوب عزیز من زحمت بکش،تلاش کن آنوقت خودت می بینی چه بسا از همه آنها هم موفق تر بشوی.
دیدگاه ها 2
سلام دوستان فعلا من در المنتری یک یونیت دو،سی یک روز وفاداریم ویا بیوقفگی هست ولی نسبت ب اولین روز م پیشرفت کردم هرچند آهسته هست ولی پیوسته وشیرین طوری طراحی شده ک نمیشه اون رو کنار زد همین حفظ بی وقفگیش وافزایش تیله ها و جعبه جی برگه اون رو جذاب و متفاوت تر کرده ب امید اینکه ب بالاترین سطح برسم و بتونم راحت انگلیسی صحبت کنم و بخونم امروز ۱۷دی سال ۱۴۰۰هست
درود بر شما خانم حنونی عزیز…
ممنون از به اشتراک گذاری تجربه ی ارزشمندتون…برای خانواده ی جی ۵ خوندن تجربه ی صادقانه ی شما خیلی لذت بخش بود.
امیدوارم شما رو در قله ی یادگیری زبان ببینیم.