سرکار خانم پریسا اسلامیان، موفق به دریافت گواهینامه معتبر زبان از موسسه آموزشی فرهنگی جی۵

این حس استقلال را دوست دارم!

حس خوبی به تو می دهد که هیچ وقت تنها نیستی!

من نتیجه گرفتم، پس شما هم می توانید!

انسان در هر سن و موقعیتی که باشد اگر اراده کند به هدفش می رسد. سرکار خانم اسلامیان می گویند: «بارها پیش می آمد دلسرد می شدم، ناامید می شدم، کم می آوردم اما همیشه به خودم گوشزد می کردم که این کار شدنی است، خواستن توانستن است و من می توانم.» ایشان اخیرا با گذراندن سطح elementary (مقدماتی زبان)  موفق به دریافت گواهینامه معتبر از موسسه آموزشی فرهنگی جی۵ شده اند و این در حالی بوده که دوران مدرسه همیشه از درس زبان فرار می کردند. تا همین چندوقت پیش، سطح زبان خانم اسلامیان در حد همان زبان دوره دبیرستان بود و به دنبال راهی بودند تا هرطور شده زبانشان را قوی کنند تا اینکه با خودآموزهای SG5 آشنا شدند و تصمیم گرفتند یکبار امتحانش کنند و اگر موثر بود ادامه بدهند. خوشبختانه خیلی راضی بودند طوریکه بعد از گذراندن دو ترم اول یک آزمون دادند و با نمره خوبی هم قبول شدند الان هم مشغول گذراندن ترم ۳ و ۴ این خودآموزها هستند.

تنظیم از: فیروزه جمشیدی

اصلا چه شد که شروع کردید؟

هیچ آدمی نیست که از پیشرفت بدش بیاید، من  هم دوست داشتم اطلاعاتم همیشه به روز باشد. یک جاهایی در همین زندگی روزمره شدیدا احساس می کردم دارم به مشکل برمی خورم، اینکه مدام برای رفع مشکلات زبان به دیگران وابسته بودم برایم آزاردهنده شده بود و تسلط به زبان خیلی می توانست کمک کننده باشد.

آغاز این سفر از کجا بود؟

اولین بار در برنامه ” به خانه بر می گردیم” بود که صحبت های آقای مالکی نژاد را شنیدم، ایشان روشی را معرفی می کردند که یادگیری هرچیزی را آسان می کرد، می پرسید چطور؟ با کوچک و مختصر کردن مطالب. با توجه به اینکه زبان بسیار فرار و یادگیری اش نیازمند یک برنامه ریزی اصولی است، حس کردم با این روش راحت می شود مطالب را به ذهن سپرد و ماندگار کرد.

تجربیات شما در طول این مسیر؟

خیلی ذوق زده شده بودم هرروزی که می گذشت مطالب جدیدتری  یاد می گرفتم و  اطلاعاتم بیشتر می شد.  خیلی برایم مهم بود در زمینه صحبت کردن و درک گفتار، مهارتم را بالا ببرم. مکالمه ها را خیلی دوست داشتم چون هم کاربردی بودند و هم بر مهارت های گفتاری و شنیداری تاکید زیادی داشتند. خیلی پیش می آمد جی برگی  را که به صورت سوال طرح شده بود می خواندم و بدون آنکه به جوابش در پشت جی برگ نگاه کنم آن را درست جواب می دادم، واقعا خوشحال کننده بود و اعتماد به نفسم را بیشتر می کرد.

اولین جرقه های پیشرفت؟

حس می کنم این خودآموزها واقعا به دردم می خورند الان خیلی بیشتر از قبل فیلم هایی به زبان اصلی می بینم، هروقت هم برایم پیامکی به زبان انگلیسی می آید راحت برای خودم معنی اش می کنم، در حالیکه قبلا اینطور نبودم. من قبلا در جمله سازی خیلی ضعف داشتم  اما با کمک تمرینهایی که در این خودآموزها هست، الان حس می کنم این ضعف کمرنگ تر شده.

کلی تغییر مثیت؟

یادم هست دوران مدرسه، زبان برای من مثل یک غول شده بودم و نمی توانستم آنطور که باید با این درس ارتباط برقرار کنم اما الان حس می کنم همه چیز برایم راحت تر شده، علاقه بیشتری پیدا کرده ام و می خواهم همینطوری ادامه بدهم. کلاس زبان نرفتم چون حس می کردم رفت و آمد خیلی وقتم را می گیرد، اینطوری هم به کارهای خانه و بچه داری می رسیدم و هم زمان مشخصی را برای زبان خواندن در نظر می گرفتم. این خودآموز ها مباحث زبانی را خیلی مختصر کرده اند، یعنی اصلا طوری نیست که از حوصله آدم خارج باشد.

ابزارهایی که در کتاب ” تیله های من” با آنها آشنا شدید؟

من همیشه سعی می کنم تایم دکتر حسابی « اختصاص دادن زمان و مکان خاصی به یادگیری زبان»  را رعایت کنم و  سر یک  ساعت مشخص زبان بخوانم، به محض اینکه درسم تمام می شود به سراغ تیله اندازی « ابزاری برای جلوی چشم آوردن امتیازات و تشویق خود در مسیر صعود به قله یادگیری» می روم و  یک تیله داخل ظرف شیشه ای می اندازم، تعداد تیله ها که زیاد می شود کلی ذوق می کنم چون می دانم اطلاعاتم هم زیاد شده اند، ظرف را تکان می دهم و از صدای به هم خوردن تیله ها لذت می برم، من از اینکه اینهمه مطلب جدید یاد گرفته ام خوشحال می شوم. هروقت به این فکر می کنم که تسلط به زبان چقدر می تواند در آینده به دردم بخورد، اینکه به راحتی فیلم ببینم، با دیگران به زبان انگلیسی مکالمه کنم و …. انگیزه ام را برای ادامه راه بیشتر می کند.

عملکرد شما در آزمون پایان دوره؟

از قبل منتظر یک چنین آزمونی بودم، هر سوالی را که جواب می دادم از درست بودنش مطمئن بودم و احساس رضایت می کردم، نکته جالب اینجا بود که حس می کردم حتی سرعت خواندنم هم بالا رفته.  

یک حس دوست داشتنی؟

با اینکه تازه اول راه هستم و  ۴ ترم از این خودآموزها را تمام کرده ام مطالب مفیدی یاد گرفته ام، این حس استقلال، اینکه روز به روز احتیاجم به دیگران کمتر می شود را دوست دارم و به همین خاطر تا آنجا که بتوانم ادامه می دهم.

روزی که مدرک به دست شما رسید؟

وقتی مدرک را دریافت کردم درست مثل این بود که لوح تقدیر گرفته باشم، یادم هست آن روز خیلی هیجان زده بودم دلم می خواست سریعتر بسته را باز کنم و مدرکم را ببینم، همسر و فرزندم هم در کنارم بودند حس خیلی خوبی داشتم،من نتیجه روزها تلاش و پشتکار و اعتمادی را که به این روش داشتم در مدرکم دیدم.

مزیت این روش از نگاه شما؟

من خودم آدمی هستم که خیلی زود از طولانی بودن مطالب خسته می شوم، خوبی خودآموزهای SG5 این بود که نکات زبان را به صورت خلاصه شده ارائه می داد. مشکل تلفظ را هم فکر می کنم همه ما حداقل یکبار هم که شده شدیدا تجربه کرده ایم، من الان به جایی رسیده ام که کلمات را با تلفظ صحیح آنها یاد می گیرم و این خیلی به دردم می خورد.

همراهان شما در این سفر؟

هرزمان که به مشکلی بر می خوری می توانی از مشاوران و کارشناسان زبان جی۵ کمک بگیری، این خودش حس خوبی به تو می دهد که هیچ وقت تنها نیستی و همیشه کسی هست که راهنمایی ات کند. من خودم هروقت در زمینه زبان سوالی داشتم، پشتیبان ها کمک زیادی می کردند تا ابهاماتم رفع شوند.

این همه مثبت اندیشی از کجا می آید؟

وقتی می بینم زمانم را بیهوده تلف نمی کنم و با زبان خواندن از وقتم استفاده مفید می کنم، اعتماد به نفسم هم بیشتر می شود، حس می کنم مثبت تر شده ام امیدوارتر شده ام. من در شروع هرکاری سعی می کنم از کلماتی مثل “می توانم” و “می شود” استفاده کنم. اگر با دید مثبت به زندگی نگاه کنی، طبیعتا اتفاقات مثبت را جذب می کنی و اگر مدام در افکار منفی غوطه ور باشی، نه می توانی و نه می شود.

پیامی برای نوسفران عزیز؟

خودتان یکبار هم که شده باید این روش را امتحان کنید، من نتیجه گرفتم پس شما هم می توانید، سن هم اصلا ملاک نیست چون این خودآموزها به قدری خوب طراحی شده اند که شما در هر سنی می توانید راحت زبان یاد بگیرید.

شاید اوایل که سطح زبان ضعیفی داری از صحبت کردن در جمع و اینکه دیگران صحبت هایت را اصلاح کنند خجالت بکشی، اما من تمام سعی ام را می کردم حتی در حد یکی دو جمله هم که شده بود در جمع دوستانم به زبان انگلیسی صحبت کنم و  کلماتی را که تازه یاد گرفته بودم به کار ببرم. هروقت کسی از من سوالی می پرسید، سعی می کردم حتی دست و پا شکسته جوابش را بدهم، اطرافیان هم خیلی خوششان می آمد و تشویقم می کردند.