دکتر مژگان صیادی جی پنجی موفق در رتبه ۶ بورد تخصصی کشوری

دکتر مژگان صیادی جی پنجی موفق در رتبه ۶ بورد تخصصی کشوری
دکتر مژگان صیادی، فوق تخصص نازایی دانشگاه علوم پزشکی یزد،رتبه ۱ رشته جراحی زنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز، رتبه ۶ بورد تخصصی کشوری در سال ۱۳۸۷

چقدر باید منتظر بود تا یکی بیاید و راهی برایمان بسازد؟
چقدر باید منتظر بود تا یک روز خوب از راه برسد؟
زندگی را خودت باید بسازی، راه را خودت باید همواره کنی، اگر تو بخواهی می شود!
گفت و گوی تلفنی با خانم دکتر صیادی به قدری شیرین بود که نزدیک به دو ساعت به طول انجامید و ما اصلاً متوجه گذر زمان نشدیم. ایشان با حوصله،متانت و خوشرویی بسیار به یکایک سوالات ما پاسخ دادند. دکتر صیادی آنقدر پرانرژی، مثبت اندیش و دارای روحیه ای خستگی ناپذیر هستند که مصاحبت با ایشان فوق العاده لذت بخش است.زندگی این جی۵ ای موفق را از هرجهت که بنگریم نمایانگر الگویی ارزنده برای همه به ویژه بانوان این مرز و بوم است. اینکه چطور با وجود مشغله زیاد، وضعیت تاهل، بچه داری و فعالیت همزمان در بیمارستان و درمانگاه همواره جزو نفرات برتر بوده و در آزمون بورد تخصصی کشوری نیز از میان ۱۵۶ شرکت کننده رتبه ۶ کشور را به دست آورده اند و همیشه مایه شگفتی همگان بوده. جای بسی تحسین است سه سال بعد از اتمام دوره جراحی زنان، با وجود اینکه دانشگاه علوم پزشکی یزد در مقطع فوق تخصص نازایی تنها ظرفیت پذیرش دو نفر را داشت و کمتر از سه ماه به این آزمون باقی بود ایشان دیگر بار توانستند موفقیت را از آن خود کنند. هم اکنون در شیراز مطب خود را دائر کرده و چه بسیار بیمارانی که روزانه با مراجعه به دکتر صیادی سلامتی خود را باز می یابند. ناگفته نماند، این جی۵ ای موفق در همه زمینه ها نمونه هستند،مهارتشان در آشپزی،خیاطی و هنرهای دستی در میان فامیل زبانزد همه است. آدرس سایت ایشان: www.drsayadi.com

نحوه آشنایی؟

من از طریق یکی از مجلات با جی۵ آشنا شدم. همه جی۵ ای ها در مصاحبه هایشان گفته بودند طی زمان کوتاهی موفق شده اند به هدفشان برسند. در آن میان گفت و گو با دکتر نصیری، نفر اول فوق تخصص نفرولوژی واقعا من را تحت تاثیر قرار داد، چون در دوران پزشکی عمومی با من همکلاسی و مورد تایید همه اساتید بودند. من با دیدن مصاحبه ایشان در مجله کلی ذوق زده شدم. وقتی می بینید خیلی ها در کمترین زمان با جی۵ بهترین نتیجه را گرفته اند شارژ می شوید، می گویید اگراین همه موفق شده اند چرا من نشوم؟ من خودم همیشه بچه درسخوانی بودم اما اینکه به چه روشی درس می خوانید از همه چیز مهم تر است.

چالش های پیش رو؟

می خواستم برای امتحان تخصص آماده شوم اما خیلی دیر شروع کرده بودم. دخترم ۵ سالش بود و من همزمان سه جای مختلف کار می کردم .هلال احمر،درمانگاه و بیمارستان. خیلی امید نداشتم نتیجه خوبی بگیرم. حجم درس ها فوق العاده زیاد بودند نمی شد این همه مباحث پزشکی را همین طوری خواند. پس به انتخاب خودم پوست، فارماکولوژی، اطفال و غدد و گوارش از مبحث داخلی را با جی۵ خواندم، نتیجه اش فوق العاده بود. تمام این مباحث را در آزمون دستیاری ۱۰۰% زدم، چیزی نبود که جا مانده باشد،حتی یک سوال! من در آزمون دستیاری جراحی زنان سال ۱۳۸۳ پذیرفته شدم. با شروع دوره دستیاری نیز همین مشغله ها وجود داشت. هرروز ساعت ۶ صبح به بیمارستان می رفتم و ساعت ۵ بعد از ظهر روز بعد برمی گشتم تمام وقتم در اتاق عمل و با کشیک های بیمارستان می گذشت یعنی اصلا فرصتی برای درس خواندن نداشتم، تازه ما هرسال باید امتحان ارتقاء می دادیم تا بتوانیم به سال بعد دستیاری راه پیدا کنیم.

شما با این چالش ها چه کردید؟

با این وضعیت دیدم اینطوری نمی شود درس خواند، با توجه به شناختی که از جی۵ داشتم تمام کتاب های رفرنس دستیاری زنان را جی برگ نویسی کردم، این کار باعث شد همواره در آزمون های ارتقاء نمرات خوبی بگیرم و همیشه در دانشگاه جزو نفرات برتر باشم. مثلاً در امتحان ارتقاء سال سوم به چهارم دستیاری از میان تمام رزیدنت های دانشگاه شیراز به عنوان نفر اول و با کسب رتبه ۶ موفق شدم در امتحان بورد تخصصی کشوری پذیرفته شوم.همیشه در دروسی که با جی۵ خوانده بودم بهترین نتایج را می گرفتم. وقتی می دیدم کار با جی۵ بازدهی خوبی دارد و مطالب واقعاً در ذهنم می مانند امیدوارتر می شدم.

بزرگترین معجزه جی۵؟

بهترین نتیجه ای که من از جی۵ گرفتم قبولی در دوره فوق تخصص بود. اصلاً قرار نبود امتحان بدهم سه سال از پایان تحصیلات تخصصی ام گذشته بود و از درس دور افتاده بودم. آن زمان در بوشهر مشغول گذراندن طرح تعهد به خدمتم بودم و قرار بود به عنوان استاد هیات علمی آنجا به طور دائم مشغول به کار شوم که این اتفاق نیفتاد و من کاملاً سردرگم شدم. یک روز که داشتم با پدرم صحبت می کردم ایشان به من گفتند: دخترم امتحان فوق تخصص را بده. یادم هست با ناراحتی گفتم: الان که بهمن ماه است و تا اردیبهشت اصلاً فرصتی ندارم چطور می توانم این همه حجم کتاب را در فرصت کوتاهی بخوانم. پدرم با خنده به جی۵ اشاره کرد و گفت: از همان روش هایی استفاده کن که خودت بلد هستی همان هایی که خیلی زود جواب می دهند، باشناختی که من از تو دارم قطعا نتیجه می گیری.
هنوز خیلی نگذشته بود که یکی از دوستان تماس گرفت و گفت: با این همه شور و هیجانی که تو برای درس خواندن داری واقعا حیف است اگر امتحان ندهی! فقط کافیست جی برگ هایت را دوباره یک نگاه بیندازی. واقعاً خسته بودم یک هفته به کیش سفر کردم و وقتی برگشتم تمام جی برگ های دوره رزیدنتی ام را دورخودم جمع و شروع کردم به برنامه ریزی. اوایل اصلاً فکر نمی کردم جی۵ در این مدت کم جواب بدهد اما همان هفته اول به حدی خوشحال شدم که نمی شود توصیفش کرد. هرجی برگی که می خواندم می دیدم مطالب حتی آمار و ارقام هنوز هم در ذهنم هستند و تنها یک مرور می خواهند. تنها دو نفر در مقطع فوق تخصص دانشگاه یزد پذیرفته می شدند که خدارا شکر یکی از آنها من بودم.

راز جذابیت جی۵ از نگاه شما؟

جی۵ در رشته حساسی همچون پزشکی می تواند در تشخیص سریع یک بیماری فوق العاده کمک کننده باشد. یادم هست دوران رزیدنتی هر بار که بیمار جدیدی را بستری می کردیم من از شب قبل یک دور جی برگ های مربوط به آن مبحث را دوره می کردم و جالب اینکه روز بعد هر سوالی که استاد می پرسید بلافاصله جوابش را می دادم آن هم با جزئیات کامل و بیان تمام درصدها. این حاضر جوابی باعث می شد خیلی مورد توجه اساتید قرار بگیرم .طوریکه بعدها وقتی سه سال طرح تعهد به خدمتم در بوشهر را گذاراندم و دوباره به شیراز برگشتم وقتی می خواستم کار بستری یکی از بیمارانم را انجام دهم هنوز پایم به بیمارستان نرسیده، اساتید خودشان به پرسنل بیمارستان توضیحات لازم را داده بودند و تاکید کرده بودند که من از دانشجویان ممتاز آنها بوده ام.

جی۵ و اهمیت فوق العاده آن در زمینه شغلی؟

خیلی پیش می آید بیمار به من مراجعه می کند و می گوید من قبلاً این بیماری را داشته ام با توجه به این علائم حالا چقدر احتمال دارد دچار اختلال دیگری شوم. من هم خیلی سریع جی برگ مربوط به آن بیماری را به یاد می آورم و نحوه پیشگیری از ابتلاء به آن را ارائه می دهم. جی۵ واقعا روش خیلی خوبی است من که شخصاً از آن راضی هستم.

تفاوت بین کسی که از جی۵ استفاده می کند و کسی که از آن بهره ای نمی برد؟

وقتی مقایسه می کنم می بینم آن موقع که جی۵ را نمی شناختم زمان زیادی را از دست می دادم، خلاصه نویسی ها خواندن و دوره کردنشان واقعاً طول می کشید. بچه هایی که فقط خلاصه نویسی می کنند و تکرارهایشان منظم نیست هنوز مطالب را عمیق یاد نگرفته اند، مجبورند بارها و بارها به عقب برگردند و تمام این ها حاصلی ندارد جز از دست دادن زمان. اگر شما قرار است سه ساعت درس بخوانی،خوب چرا مفید نخوانی؟ با جی۵ می شود این کار را کرد،طوری که بعدها دیگر مجبور نیستی دوباره به همان شدت بار اول وقت و انرژی بگذاری و درس بخوانی بلکه حتی وقت اضافه هم می آوری و می توانی به سراغ کارهای مورد علاقه ات بروی. زندگی ات یکنواخت نیست در اینصورت حس بهتری هم نسبت به خودت خواهی داشت. هنوز هم هستند کسانی که روزی ۲۰ ساعت درس می خوانند شاید نتیجه خوبی هم می گیرند اما اگر بیایند و روزی فقط چندساعت با جی۵ درس بخوانند به جای حبس کردن خود در خانه، هم به تفریحاتشان می رسند و هم نتیجه خوبی می گیرند.

جی۵ و یادگیری عمیق؟

موقع خلاصه نویسی و یا زمانی که کتاب را می خوانیم و زیر مطالب مهم آن خط می کشیم باز هم احتمال دارد بعضی نکات از دیدمان مخفی بمانند اما چون جی۵ حالت سوال و جواب دارد تمرکز حواس بیشتری دارید و محال است نکته ای از دستتان برود. همین باعث می شود به عمق مطلب بروید و مهم تر اینکه نسبت به آن تفکر نقادانه داشته باشید،چرا به این علت؟ چرا به علت دیگری نه و … این نوع نگاه باعث می شود به عوامل جانبی دیگر هم فکر کنیم و با ایجاد پیوند میان جزئیات نسبت به موضوع دیدی کلی و مقایسه ای داشته باشیم. من با جی۵ چندین رفرنس از یک مبحث خاص را کنار هم می خواندم نقاط مشترک و تناقض میان آنها را درک می کردم و وقتی در کلاس به سوالات مطرح شده فوراً جواب می دادم، همه با دهان باز نگاهم می کردند: واقعاً چطور وقت کردی این همه درس بخوانی؟

جی۵ و تمام ناباوری ها؟

وقتی شما چیزی را می دانید که بقیه نمی دانند و یا به وقتش در یادآوری آن کم می آورند بیشتر از همه به چشم می آیید.همکاران و دانشجویانم همیشه با تعجب نگاهم می کردند که چطور این مباحث را اینقدر خوب یادگرفته ای. بعضی هم فکر می کردند فقط علتش این است که ذاتاً حافظه خوبی دارم اما به نظر من مهم تر از همه اینها داشتن روشی درست است که با آن بتوانی برنامه ریزی کنی و به هدفت برسی، روشی که در آن ذره ای اتلاف وقت نباشد. زمانی که در بوشهر مشغول تدریس به دانشجویان پزشکی بودم هروقت سوالی می پرسیدند و جواب را با درصدها، آمار و ارقام دقیق آن می دادم اوایل با شک و تردید نگاهم می کردند بعد که خودشان به سراغ رفرنس می رفتند و مطمئن می شدند با گفته هایم کاملاً تطابق دارد با تعجب می گفتند: استاد چطور ممکن است؟! راستش را بگویید نکند دیشب این درصدها را یک دور خوانده اید. من هم با خنده می گفتم: تقریبا چندماهی می شود که اصلاً به جلد این کتاب هم دست نزده ام چه برسد به فلان صفحه اش….
همین باعث می شد خیلی ها به سراغم بیایند و بپرسند روش من برای درس خواندن چیست. دانشجویانم همگی مشتاق و پیگیر بودند که آیا من در امتحان فوق تخصص پذیرفته می شوم یا نه. هروقت هم می پرسیدند استاد شروع کردید؟ می گفتم،نه هنوز. دی گذشت، بهمن گذشت، استاد پس کی می خواهید شروع کنید، واقعاً چه اعتماد به نفسی دارید با این زمان کم. جالب اینکه هر ۱۵ روز یک بار وقتی دانشجویان سری جدید می آمدند هنوز جلسه سوم از راه نرسیده همگی بدون استثناء می پرسیدند: استاد شما واقعا چطور درس می خوانید؟! من هم جی۵ را به آنها معرفی می کردم. اینکه چطور باید جی برگ نویسی کرد و خواند.

جی۵ و آن روز سرنوشت ساز؟

آزمون فوق تخصص هم مثل کنکور سالی یک بار برگزار می شد. خیلی استرس داشتم چون اولین بارم بود که آزمون می دادم و اصلا با روند سوالات آشنایی نداشتم. همه می دانستند من با جی۵ درس می خوانم و بارها از آن نتیجه گرفته ام. اگر قبول نمی شدم چه؟ نگران بودم تمام باورهای مثبت اطرافیانم نسبت به اثربخشی این روش از بین برود. در کمال تعجب سرجلسه که رفتم سوالات دروسی که با جی۵ خوانده بودم واقعاً برایم پیش پا افتاده به نظر می آمدند. امتحان را دادم و با خوشحالی آمدم بیرون، خیالم آسوده شده بود.امتحان شفاهی هم قرار بود دو روز دیگر در شهر یزد برگزار شود تنها به شرطی امتحان همان روز گرفته می شد که همه داوطلبان راضی می شدند. من برای همان شب بلیط برگشت گرفته بودم و نمی دانستم چه کار کنم. باورتان نمی شود به سراغ تک تک بچه ها رفتم تا راضی شان کنم امتحان بدهند. همه می گفتند واقعاً که دلت خیلی خوش است، ما امتحان را خراب کردیم و تنها امیدمان به آزمون شفاهیست، شاید در این دو روز فرصت بتوانیم نتیجه را عوض کنیم حالا تو می گویی هنوز از سر این جلسه در نیامده برویم برای آزمون شفاهی. من هم با خنده می گفتم هرچه را که باید انجام می دادید دیگر تا الان انجام داده اید و بیشتر از این فقط استرس خودتان را زیاد می کنید. بلاخره موفق شدم از همه امضا بگیرم ………می خندد!……. در آزمون شفاهی یک بیماری در قالب تصویر با کامپیوتر نمایش داده می شد و ما باید تشخیص،درمان،عوارض درمان و تمام مراحل را می نوشتیم.برای من که با جی۵ درس خوانده بودم واقعاً راحت بود و مشکلی نداشتم. بعد از آزمون اکثر بچه ها می گفتند این دیگر چه سوالاتی بود، چرا اینقدر سخت؟ ولی من مطمئن بودم قبول می شوم، همان شب با اولین پرواز از یزد به تهران و به دیدار خاله ام رفتم. او همیشه به من ایمان داشت وقتی پرسید فکر می کنی چطور بود؟ گفتم: فعلا بین خودمان بماند اما مطمئنم قبول می شوم.

واکنش اطرافیان به این موفقیت؟

تنها دو نفر از میان همه داوطلبان پذیرفته می شدند، خانواده می گفتند ما از اول می دانستیم تو مدل دیگری برای درس خواندن داری و حتماً قبول می شوی. جالب اینکه پدرم اصلا تعجب نکرد، می گفت همان روزی که از جلسه برگشتی کاملاً از طرز حرف زدنت معلوم بود تو موفق می شوی. من کسانی را می شناختم که ۷ سال پیاپی این امتحان را می دادند و قبول نمی شدند.
هیچ کدام از دوستان و همکاران نتوانستند باور کنند حتی بعد از شنیدن خبر قبولی یکی از آنها رو به من کرد و گفت:« دکتر صیادی راستش را بخواهی وقتی برای ثبت نام رفته بودی با خودم گفتم فقط هزینه اضافیست من که از یکسال قبل تر شروع کردم به درس خواندن و حتی سه ماه آخر هم سرکار نرفتم با این وجود نتوانستم نتیجه بگیرم آنوقت شما چطور فکر می کنید ظرف سه ماه بتوانید در آزمون فوق تخصص پذیرفته شوید.»
شاید بعضی از جی۵ نتیجه بگیرند و شاید بعضی دیگرنه،فکر می کنید چرا؟
به نظرم آنهایی که نتیجه نمی گیرند به معنای واقعی با جی۵ زندگی نمی کنند و به اصول آن پای بند نیستند من که شخصا از جی۵ لذت می برم.

جی۵ و خاطرات شیرین؟

طی سه سالی که با خانواده در بوشهر زندگی می کردیم تا طرح تعهد به خدمتم را بگذرانم واقعا کسی را نداشتیم یعنی من مجبور بودم همه کارهایم را به تنهایی انجام بدهم. کشیک های بیمارستان،ویزیت بیماران،تدریس در دانشگاه، آشپزی و خانه داری……همه را باید انجام می دادم. جالب ترین چیز این بود که جی۵ همه جا با من بود مخصوصا مواقعی که مشغول آشپزی بودم بیشتر اوقات من در آشپزخانه با جی۵ می گذشت. یادم هست طوری شده بود که گاهی وقت ها سرجلسه امتحان که با دانشجویانم صحبت می کردم می گفتم این سوال من را به یاد خورشت قورمه سبزی می اندازد. با تعجب نگاهم می کردند و دلیلش را می پرسیدند و من هم برایشان تعریف می کردم که موقع درست کردن قورمه سبزی همزمان مشغول مرور آن جی برگ بوده ام.

جی۵ و کلی تکنیک جالب؟

یکسری تکنیک های جالب بود که من در کنار جی۵ از آنها استفاده می کردم. مثلا در رشته جراحی زنان جداولی مربوط به دسته بندی انواع سرطان ها وجود دارد که هرخط جدول پر است از کلی کلمات و اعداد. من همیشه این کلمات و اعداد را برای خودم به صورت شعر جی برگ نویسی می کردم تا در ذهنم بمانند شعرها آنقدر عجیب و غریب بودند که کسی جز خودم از آنها سر در نمی آورد. جالب اینکه دخترم هم با من شروع به تکرار می کرد شعرها را از حفظ می شد و وقتی همسرم از سرکار برمی گشت با کلی ذوق و شوق آنها را برایش می خواند و باعث خنده او می شد.
در کتاب ویلیامز مبحثی داشتیم با عنوان “بیوفیزیکال پروفایل جنین” که شامل یکسری نمره بندی می شد. مثلا اگر بیوفیزیکال جنین عدد ۴ بود سونوگرافی مجددا باید تکرار می شد. من این مطلب را به صورت شعری جی برگ نویسی کرده بودم: اگرعدد چهار بیاید؟ چه کار می کنی؟ چاره ای نداری جز تکرار. آنقدر آن را در کلاس با بچه ها خوانده بودیم که یکبار سرجلسه امتحان درون بخشی، وقتی برگه سوالات را به دستمان دادند ناخودآگاه همگی با دیدن اولین سوال بلند با هم گفتیم: چهار،چه کار؟ چاره ای نداریم جز تکرار. خیلی بامزه بود،فضای سالن پر شده بود از خنده. اساتید با خودشان می گفتند این چه هست که همه با هم یک صدا می گویند نکند تقلب می کنند. جی۵ این خلاقیت را به شما می دهد که ذهن خود را به کار بیندازید و مطالب کلیدی را در قالب یک جمله و حتی کلمه خلاصه کنید.

پیامی برای کنکوری ها؟

زمان را از دست ندهید با یکسال پشت کنکور ماندن از زندگی و هدف خود عقب نمانید. به نظر من برنامه ریزی، داشتن روشی درست و مدیریت زمان بیشترین عامل موفقیت یک فرد است. به عنوان کسی که ده سال با جی۵ زندگی کرده می گویم، با جی۵ حتی در یک بازه زمانی کوتاه هم می شود نتیجه ای عالی گرفت همینطور که خود من شاهد بودم.من خودم هم از تجربیات کسانی که قبلا مصاحبه آنها را خوانده بودم بهره مند شدم. کسی که چیزی را قبلا آزموده نتیجه آن را دیده و الان تجربه اش را در اختیار شما قرار می دهد بهتر می تواند شما را یاری کند. اگر کسانی همچون خانم دکتر نصیری و آقای مهندس یامی با این روش به هدفشان رسیده اند، پس چرا ما نرسیم؟

اگر با جی۵ آشنا نمی شدید الان چه چیزی در زندگی شما تغییر می کرد؟

جالب است بدانید من از میان تمام وسایل خانه، مایکرویو را از همه چیز بیشتر دوست دارم چون اگر نباشد با توجه به مشغله ای که دارم واقعا نمی شود راحت زندگی کرد.الان که فکر می کنم می بینم اگر جی۵ هم نبود حداقل برای امتحان فوق تخصص با زمان کمی که داشتم بعید بود نتیجه بگیرم. چون سه سال از درس فاصله گرفته بودم، سنم هم کمی بالاتر رفته بود،مشغله ام هم زیادتر شده بود. با آن شرایط واقعا فکر می کنم بدون برنامه ریزی و استفاده از یک روش درست مثل جی۵ نتیجه گرفتن ممکن نبود.

پیامی برای دوستانی که خواهان موفقیت هستند؟

هیچ وقت دیر نیست اما این را هم بگویم که تجربه همیشه آسان به دست نمی آید. گاهی اگر خودت بخواهی همه چیز را تجربه کنی باید چندین برابر زمان، انرژی و عمرت را بگذاری تا به آن چیزی برسی که افراد موفق امروز به آن رسیده اند. جی۵ در مقایسه با نتیجه ای که می دهد واقعا قیمت چندانی ندارد و روشیست که اگر با پشتکار همراه باشد موفقیت آن حتمی خواهد بود.

جی۵،معرفی آن به دیگران و نتیجه؟

خیلی از بچه هایی که این روش را به آنها معرفی کردم امسال موفق شدند در رشته هایی مثل گوش، حلق و بینی و یا چشم پذیرفته شوند.

باجی۵، فارغ از زمان و مکان؟

وقتی برای شرکت در آزمون بورد تخصصی کشوری درس می خواندم دخترم سال سوم دبستان بود صبح ساعت ۷ می رفت و ساعت ۱۲ و نیم ظهر با سرویس برمی گشت. یادم هست بارها موقع جی برگ خوانی به حدی غرق لذت می شدم که حتی ده ها مبحث از آنچه برنامه ریزی کرده بودم فراتر می رفتم گاهی با صدای چرخش کلید در بود که به خودم می آمدم.دخترم که برمی گشت می پرسیدم چقدر زود برگشتی! او هم با تعجب نگاهم می کرد و می گفت: مامان باور کن زود نیامده ام ….. نگاهی به ساعت بینداز!

کلام پایانی؟

شکی نیست که همه در زندگی گاهی دچار افت روحی می شوند مخصوصا بچه های کنکوری. آدم باید خودش به خودش روحیه بدهد البته خانواده هم نقش مهمی دارد. پدرم واقعا مشوق و حامی بزرگ من بود، می گفت: اگر تو نتوانی موفق شوی پس که می تواند؟ وقتی می پرسیدم: آخر چطور؟ می گفت من که سر در نمی آورم اما با همان جی۵ که همیشه از آن استفاده می کنی.
باور دارم اگر بخواهیم می شود. چقدر باید منتظر بود تا یکی بیاید و راهی برایمان بسازد؟ کاری از پیش ببرد، چقدر باید منتظر بود تا یک روز خوب از راه برسد؟زندگی را خودت باید بسازی. صبح ها که از خواب بیدار می شوی منتظر نباش کسی بیاید و بگوید صبحت بخیر، در عوض در آینه نگاه کن و بگو :صبحت بخیر عزیزم،چقدر خوب است که بیدار شدی، امیدوارم روز خوبی داشته باشی. منتظر نباش تا بقیه مسیر را برایت هموار کنند. برنامه ریزی همراه با کمی پشتکار شما را به هرآنچه می خواهید می رساند.
من باور دارم اگر به دیگران عشق بدهید همان را پس می گیرید زیراکه هرعملی با عکس العملی همراه است. وقتی می دانید چیزی که برای شما اثربخش بوده برای دیگران هم مفید است و آن را به همه پیشنهاد کنید بدون شک انرژی مثبت بیشتری وارد زندگیتان می شود.

تنظیم از: فیروزه جمشیدی