اولین بار بود که در آزمون شرکت می کردم خیلی ها میگفتند مگر قبول شدن به همین سادگیست؟ منصوره محسنی، رتبه برتر وکالت

من تا آخرین لحظه به تلاشم ادامه دادم!

حس شیرین موفقیت را چشیدم!

آنتونی رابینز می گوید: « کسانی را می شناسیم که سردر گمند، هرروز به راهی می روند، کاری را شروع می کنند بعد به کار دیگری می چسبند. آنها  مشکل ساده ای دارند، آن مشکل این است: نمی دانند چه می خواهند. شما هم اگر ندانید هدفتان چیست،طبیعی است که نتوانید به آن برسید.» در این نوبت از گفت و گویمان به سراغ یک همسفر جی۵ ای رفتیم که فوق العاده آدم پیگیر و با پشتکاری هستند، محال است کاری را شروع کنند و تا انتهای آن نروند. سرکار خانم منصوره محسنی هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق اقتصادی هستند، ایشان با وجود مشغله کاری زیادی که داشتند از یک طرف زندگی متاهلی و رسیدگی به وضع تحصیل بچه ها و از طرف دیگر درس و دانشگاه توانستند با روحیه ای مقاوم راهی به سوی هدف دیرینه خود باز کنند و با قبولی در آزمون وکالت شاهکار بیافرینند. خودشان هم می گویند:« به جرات می گویم شاید اگر یک مقدار شرایطم بهتر از این بود به موفقیت های بیشتری می رسیدم.»

تنظیم از: فیروزه جمشیدی

اولین قدم ها و مشکلات راه؟

حقوق رشته ای مردم پسند است، من خودم جزء افرادی هستم که همیشه از خواندن متون حقوقی فوق العاده لذت می برم، یعنی طوری نیست که فقط بخواهم درس بخوانم تا امتحانی را پاس کنم. من اصلا در این حال و هوا نبودم که بخواهم در آزمون وکالت شرکت کنم فقط روز بروز حس می کردم علاقه ام به رشته حقوق بیشتر می شود. برای اولین بار بود که در آزمون وکالت شرکت می کردم خیلی ها می گفتند مگر قبول شدن به همین سادگی است؟ حداقل باید دوسال وقت گذاشت. خیلی در این مسیر سختی کشیدم، خیلی ناامید شدم، خیلی ها سعی کردند من را منصرف کنند اما خدا را شکر در نهایت ادامه دادم، یا باید با جدیت تمام درس می خواندم و یا اینکه از خواندن دست می کشیدم، یعنی طوری نبود که با دوساعت تفریحی خواندن در طول روز بشود به نتیجه رسید. آیین دادرسی مدنی، آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات و حقوق جزا از جمله دروسی بودند که خواندنشان خیلی راحت نبود، خیلی از دروس پر از اعداد و ارقام و نیازمند تحلیل هستند، دروسی مثل اصول فقه را بدون تکرار مکرر نمی شود یاد گرفت.

یک تصمیم سرنوشت ساز؟

پارسال از آذرماه بود که تصمیم جدی گرفتم خودم را برای آزمون وکالت آماده کنم، اولش هم با درس اصول فقه شروع کردم اما هرچه جلوتر می رفتم حس می کردم صفحات قبلی که خوانده ام را به خاطر ندارم. شروع کردم به جست و جو در اینترنت  تا اینکه به مصاحبه های جی۵ رسیدم با خواندن داستان های موفقیت این بچه ها اشتیاق زیادی پیدا کردم هرچند اولش کمی دو دل بودم اما بلاخره با خودم گفتم این ریسک را می کنم، بارها هم اوایل کار ناامید شدم، دوستانم را می دیدم که کتابهای قطور حقوق را به دست می گرفتند و با شدت تمام می خواندند و من فقط تعدادی جی برگ ساده در دست داشتم، با خودم می گفتم خدایا نکند من دارم اشتباه می کنم.

مهمترین فواید این انتخاب؟

من تا قبل از اینکه با جی۵ و جی برگهای حقوقی آشنا شوم فکر می کردم که خواندن یک کتاب چقدر خسته کننده است، دنبال روشی بودم که راحت بشود با آن در آزمون وکالت قبول شد تا اینکه با جی۵ آشنا شدم، من همیشه از خواندن مطالب جدید استقبال می کنم و درصورتی که چندروز آینده قرار باشد امتحانی بدهی مشکل چندانی نخواهی داشت اما مواقعی هم هست که می خواهی خودت را برای آزمون چندماه بعد آماده کنی و اینجاست که باید مطالب را به حافظه بلند مدت خود بسپاری، خوشبختانه سیستم تکراری که جی۵ دارد نه تنها خسته کننده نیست، بلکه لذت بخش هم هست. ایام امتحانات دانشگاه هروقت دوستانم می گفتند ما برای امتحان خیلی خوب خوانده ایم باز هم می دانستم هیچ کدامشان به خوبی من یاد نگرفته اند یعنی تا این حد مطمئن بودم که حتی بعد از گذشت ماه ها و سالها هنوز هم مطالب به خوبی روز اول در ذهن من هستند.

سالی که متفاوت گذشت؟

پارسال عید را خوب یادم است، هرجا به هر مهمانی که می رفتم این جی برگ ها همراه من بودند و از لحظه به لحظه وقتم استفاده مفید می کردم و لذت می بردم، اما مرور دوباره مطالب از روی کتاب همیشه من را اذیت می کرد خسته می شدم و نمی رسیدم مطالب جدید را بخوانم وقتی خودم را ملزم می کردم ۲۰ دقیقه یک کتاب را بخوانم، ذهنم مدام می گفت: تو که اینها را خوانده ای، داری وقتت را تلف می کنی، برو صفحه بعد…. ولی با جی۵ مطمئن بودم وقتم بیهوده تلف نمی شود و هر مروری جزء کارهای مفید من است.

حس اطمینانی که روز به روز پررنگ تر می شد؟

جالبه بدانید اوایل در یکسری کلاس هم ثبت نام کردم اما تمام اطمینانی  که سرکلاس داشتم از مطالبی بود که به کمک جی برگ ها به ذهنم سپرده بودم. کلاس رفتن را دوست نداشتم هم وقتش را نداشتم وهم اینکه رفت و آمد برایم خسته کننده بود، از یک روز قبل باید برای رفتن به کلاس برنامه ریزی می کردی یکسری از بچه ها خیلی ناامید بودند و یکسری دیگر کاملا به خودشان مطمئن بودند در کل تاثیر مثبتی بر روحیه من نداشت.من در دروسی مثل آیین دادرسی مدنی تمام مطالب را بدون هیچ فشاری به ذهنم سپرده بودم و آنقدر تسلط داشتم که وقتی بچه ها را می دیدم مطلبی را دست به دست می کردند تا آن را بخوانند و حفظ کنند، تعجب می کردم. همین که خودم را یک پله از بقیه جلوتر می دیدم و می دانستم مطالب در یادم هستند درس خواندن هم برایم جذاب تر می شد  یک جورهایی مطمئن بودم، به یقین رسیده بودم که من اشتباه نکردم، مسیرم را درست انتخاب کردم وفقط باید کمی صبر داشته باشم.

از چندروز مانده به آزمون تا سرجلسه؟

روزهای آخر کمی استرس داشتم هنوز هم تعدادی جی برگ بودند که از خانه پنجم جعبه خارج نشده بودند کمک بزرگی که این جی برگ ها به من کردند باعث شده بود حس کنم که ای کاش زودتر با این روش آشنا می شدم.واقعا برای دروسی مثل آیین دادرسی کیفری که خیلی فرار بودند جی برگ ها کمک بزرگی به من کردند. سر امتحان هر سوالی را که می خواندم جی برگ مربوط به آن سوال خیلی خوب به یادم می آمد جالب بود حتی اینکه موقع خواندن آن جی برگ کجا و در چه شرایطی بودم را هم به یاد داشتم. من همه دروس را با جی برگ خواندم دروس آیین دادرسی کیفری، آیین دادرسی مدنی و تجارت با ۸۳% از بالاترین درصدهایم بودند.

یک روز عجیب و خاطره انگیز؟

روز اعلام نتایج اتفاق عجیبی افتاد ساعت ۱۱ صبح بود که من وارد سایت شدم لیست اسامی اعلام شده بود اما هرچه از بالا به پایین نگاه می کردم  اسم خودم را نمی دیدم حتی یک نفر هم اسم من با نام خانوادگی دیگری  در لیست بود، باورم نمی شد قبول نشده باشم خیلی حالم بد بود به دوستانم در گروهی که بودیم پیام دادم…. بعد از چند دقیقه با سیل عظیمی از پیام ها روبرو شدم که اصلا اسامی هنوز در سایت منتشر نشده و ….خلاصه بعد از کلی استرس و ناراحتی ساعت نزدیک یک بعد از ظهر بود که یکی از دوستانم با ارسال پیام تبریکی قبول شدن من را در گروه اعلام کرد، انگار روی لبه تیغ راه می رفتم، من آن روز هم حس تلخ ناکامی را تجربه کردم حسی که شاید اگر این مسیر را انتخاب نکرده بودم ماندگار می شد و هم حس شیرین موفقیت را چشیدم این حس که تلاش هایم به نتیجه رسیدند.

کلامی با نوسفران این مسیر؟

صحبتم با آن دسته از دوستانی است که توانایی مالی زیادی برای کلاس رفتن ندارند باور کنید با کمترین هزینه هم می شود قبول شد به نظر من این جی برگ ها ارزشش را دارند، در وهله اول باید هدفت روشن باشد وقتی هم که در مسیر قرار گرفتی به این فکر کن که قرارست این مسیر را تا آخرش طی کنی، برای خود من هم بارها پیش می آمد اوایل کار گاهی کم می آوردم و می خواستم بی خیال همه چیز شوم اما وقتی آدم با آگاهی کامل تصمیم می گیرد و به خودش قول می دهد به هدفی که دارد پایبند بماند هیچ کاری را نیمه کاره رها نمی کند. بلاخره هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند من تا آخرین لحظه به خواندن جی برگ ها ادامه دادم حتی شب قبل از آزمون تا ۸ شب مشغول دوره جی برگ هایم بودم و الان واقعا از مسیری که قدم در آن گذاشتم احساس رضایت می کنم. خیلی ها بودند که می گفتند ولش کن، همین ارشد را ادامه بدهی کافی است تو که در آزمون وکالت قبول نمی شوی با این کارها فقط داری خودت و بقیه را عذاب می دهی اما من می گفتم مهم نیست چه پیش بیاید تا آخرین لحظه به تلاشم ادامه می دهم، من اراده کردم و توانستم خودم را به همه ثابت کنم.

وقت هایی که می توانستند تلف شوند اما نشدند؟

حداقل دوساعت و نیم از وقتم در مسیر رفت و آمد به دانشگاه تلف می شد مسلما نمی توانستم کتاب و جزوه به دست بگیرم و بخوانم حتی نمی توانستم از مطالبی که در تبلتم داشتم استفاده کنم  خیلی اذیت کننده بود اما جی برگ ها واقعا کمک کننده بودند بهترین روشی که با آن می شود در مسیرهای رفت و آمد و ترافیک از اتلاف وقت جلوگیری کرد و در عین حال لذت برد جی۵ است.

کلام پایانی؟

در هر کاری اگر مسیر را به درستی انتخاب نکرده باشی در نهایت به پشیمانی می رسی.من باور دارم هرگز نباید به خودمان اجازه دهیم روزهای یاس آور زندگی مان طولانی شوند من هروقت در شرایط بدی قرار می گیرم به خودم می گویم تنها اجازه داری یکی دو روز برای این مشکل  آه و ناله کنی نه بیشتر از آن، بلاخره باید راه حلی برای آن پیدا کنی باید مسئولیت زندگی خودت را بپذیری و هرطور که شده به مسیر برگردی.