من راهی بهتر از این نمی شناسم!
اسم آن را بارها شنیده بودم اما دلم طاقت نیاورد و خودم…
خودم را برای همه چیز آماده کرده بودم!
تمام افرادی که به موفقیت های بزرگ دست یافته اند،حداقل یکبار تا یک قدمی سقوط رفته اند و برخی از آنها حتی بارها سقوط کرده و دوباره برخاسته اند، براستی روزهای خوب را خودمان هستیم که باید بسازیم. آقای محمد حسین براری نمونه ای از این الگوهای موفق هستند که علی رغم مشکلات بسیار و سه سال پیاپی تجربه ناموفق در آزمون وکالت، امسال با کسب رتبه ۴۵ کانون وکلای مازندران همه را غافلگیر کردند. ایشان می گویند: در سالی که گذشت هرروز صبح ساعت ۵.۳۰ از خواب بیدار می شدم چون محل کارم دو شهر دورتر از محل زندگی ام بود، بعداز ظهرها هم خسته و کوفته به خانه که برمی گشتم سریع لباسم را عوض می کردم و به آتلیه ام می رفتم و تا ساعت ۹ شب آنجا مشغول کار می شدم. شاید فقط دو ساعت در طول روز برای مطالعه وقت داشتم آن هم به طور متوسط و با خستگی ذهنی زیاد. کتاب خواندن آخر شب برای من مثل لالایی قبل از خواب بود. هرروز با هرقدمی که در تاریکی هوا به سوی محل کارم برمی داشتم فقط به رویایم فکر می کردم و آرزو می کردم هرچه سریعتر آزمون وکالت را با موفقیت پشت سر بگذارم و در این حوزه مشغول به کار شوم.
تنظیم از: فیروزه جمشیدی
رویای کودکی شما؟
همیشه از بچه ها این سوال پرسیده می شود که ” وقتی بزرگ شدید می خواهید چه کاره شوید؟ ” من تا به خودم آمدم حتی از همان دوران راهنمایی رویای وکالت را در سر داشتم، رشته حقوق به نوعی در خانواده ما موروثی بود؛ هم عمو و هم پدرم هردو قاضی بودند حتی خواهرم هم با یک وکیل ازدواج کرده، یادم هست بعضی مواقع پیش می آد که پدر بخشی از کارهای خود را به خانه می آوردند همیشه یک پرونده حقوقی و یا کیفری در خانه ما باز بود. این رشته روز بروز بیشتر من را جذب می کرد، هروقت در بین دوستان این صحبت پیش می آمد که از میان زیبایی،ثروت و قدرت کدام را انتخاب می کنید از آنجاییکه من نگاهم با فضای دادگستری آشنا بود همیشه قدرت را بیشتر از هرچیز دیگری می پسندیدم، خیلی از روزها بعد از مدرسه یکراست به محل کار پدرم می رفتم و با او به خانه برمی گشتم. این همیشه دغدغه من بود که قدرت اجرای عدالت را داشته باشم و بتوانم از حق مردم دفاع کنم، حس قشنگی بود. بارها در این مسیر شکست را تجربه کردم و سرخورده شدم همیشه به خودم می گفتم حتی اگر در نهایت نتوانم در آزمون وکالت پذیرفته شوم حتی اگر به ناچار به شغل دیگری راضی شوم، مطمئنم تا آخر عمرم این حسرت همیشه با من خواهد بود.
انگیزه ای که روز به روز قوت می گرفت؟
یکبار یادم هست از طرف مدرسه ما را به یک کتابفروشی برده بودند، چشمم به رمان آلیس افتاد کتاب کوچکی بود و فکر می کردم همان داستان آلیس در سرزمین عجایب باشد، با همین تصور کتاب را خریدم اما بعد که به خانه آمدم و شروع کردم به خواندن آن، دیدم نه! یک رمان کاملا کارآگاهی است بارها حتی شاید پانزده بار کتاب را خواندم تا بتوانم از آن چیزی سر در بیاورم، چون آن زمان سن من پیچیدگی های رمان را درک نمی کرد و یک جاهایی واقعا سردرگم می شدم تحلیل کاراکترها و اتفاقاتی که در آن رمان می خواندم خیلی برایم قابل درک نبودند، نمی خواستم بدون اینکه چیزی از آن متوجه شوم به صفحات بعدی بروم. در نهایت می خواهم همین را بگویم که آن دوران من آنقدر درگیر یک چنین داستان هایی شده بودم که به نوعی انگیزه و میل و کشش برای رسیدن به رشته حقوق در من بیدار شده بود دوست داشتم از سرنخ ها و استدلال اتفاقات به نتیجه برسم و این خیلی برایم هیجان انگیز بود.
حالا چرا وکالت؟
جالبه بدانید من در آزمون قضاوت هم پذیرفته شدم اما خودم وکالت را ترجیح دادم، چون من آدمی هستم که گاهی نه گفتن برایم سخت است و از طرفی کسی که در مسند قضاوت می نشیند، در بسیاری موارد براساس یکسری اصول و مبانی اعتقادی باید قاطعانه عمل کند. من دوست نداشتم خودم را در جایگاهی قرار بدهم که خدای نکرده با تصمیم اشتباهی باعث شوم باطلی بر حقی ترجیح داده شود، از این بابت بود که حس کردم شغل وکالت بیشتر با روحیاتم سازگاری دارد . بعد از اتمام این دوره هم علاقه مندم در موسسات حقوقی و در سطوح دانشگاهی مشغول به کار شوم.
تجربیات ناموفقی که در نهایت شما را به این هدف رساندند؟
بعد از اتمام دوره کارشناسی مشکلات مختلفی برایم پیش آمدند که من را از هدفم دور نگه داشتند و متاسفانه نتوانستم در آزمون وکالت شرکت کنم. سال اول فقط در این حد بود که می دانستم آزمون وکالتی هم هست، جلسه آزمون تهران برگزار می شد و من از شب قبل با اتوبوس از هراز به سمت تهران حرکت کردم، ساعت ۱۲ شب حرکت کرده بودم اما طوری شد که هنوز به نیمه راه نرسیده برف سنگینی آمد و تمام راه ها بسته شد، امتحان شروع شده بود و ما هنوز در نیمه راه بودیم طوریکه مجبور شدم پیاده شوم و دوباره به مازندران برگردم. سال دوم هم خیلی منابع درستی نداشتم آنقدر درگیر مسائل شخصی ام بودم که اصلا نمی دانستم چه منابعی را باید خواند، ظرفیت پذیرش در استان گیلان ۴۰ نفر بود اما رتبه من ۱۴۰ شد و قبول نشدم، سال سوم هم به همین منوال گذشت و اصلا امتحان ندادم.
مشکلات راه؟
سه سال از فارغ التحصیلی ام گذشته بود و دروس تجارت و آیین دادرس کیفری تغییر پیدا کرده بودند. از طرفی دروسی مثل اصول فقه واقعا فرار بودند و نمی توانستم خیلی راحت با آنها ارتباط برقرار کنم. مشکل من مشکل خیلی از داوطلبان بود؛ بعضی اوقات سوالی را در امتحان اشتباه جواب می دهی اما بعد که به جزوه و کتاب رجوع می کنی می بینی خودت بارها آن مطلب را خوانده ای و با رنگهای مختلف زیر آن خط کشیدی. دوباره خواندن یک کتاب همیشه برای من عذاب آور بوده، یک عادتی که داشتم هروقت استاد مطلبی را درس می دادند و حس می کردم بلد هستم نیازی به نوشتن آن نمی دیدم و فقط نکاتی را می نوشتم که مطمئن بودم بلد نیستم، حتی یادم هست یکبار استادمان آخر کلاس انگشت اشاره اش را به سمت من گرفت و گفت: شما مشکلت این هست که سوال را خوب نمی خوانی، اما به موضوع اشراف کامل داری. این مسئله همیشه من را آزار می داد، دقت و تمرکز کافی روی گزینه ها نداشتم و با اینکه جواب را بلد بودم گزینه ها را برعکس می زدم از طرفی استرس سرجلسه بر من غالب می شد ترس از شکست و این حس که اگر امسال هم قبول نشوم چه؟ همه اینها به نقاط ضعف من تبدیل شده بودند.
نقطه شروع این سفر؟
اسم جی۵ را بارها شنیده بودم اما یک روز در اداره مشغول کار بودیم که یکی از همکاران خوبم، حسن الیاسی عزیز گفت: باز هم جی۵ پیامک داده. من هم کنجکاو شدم و درباره اش پرسیدم، او هم از تاثیرات جی۵ در زمینه یادگیری برایم گفت، آیین دادرسی کیفری را با این روش خوانده بود و می گفت هنوز هم بعد از یکسال تمام مطالب را خیلی خوب به یاد دارد. از آنجاییکه من همیشه عاشق امتحان کردن روشهای جدید هستم از دوستم خواستم شکل جعبه جی۵ را روی برگه ای برایم بکشد، او هم قول داد فردای آن روز جعبه جی۵ اش را برایم بیاورد اما من دلم طاقت نیاورد و خودم سری به سایت جی۵ زدم، آنجا بود که یکی یکی مصاحبه ها را خواندم و به این باور رسیدم که این روش واقعا تاثیردارد، آنقدر انگیزه گرفتم که به قول همکارم دوست داشتم تمام بسته ها را بخرم. یادم هست یکی از مصاحبه ها را می خواندم از آقای مهندس مهداد یامی که به او لقب مرد مریخی داده بودند، ایشان با تلاش و بهره گیری از جی۵ موفق شده بودند به چندین زبان پرکاربرد تسلط کامل پیدا کنند و این خیلی برای من روحیه بخش بود.
مهمترین دلیل این انتخاب؟
من فرصت چندانی برای آزمون و خطا نداشتم، نمی توانستم بدون اینکه از روشی مطمئن شوم برای آن وقت صرف کنم. نام جی۵ سالها بود که به طرق مختلف به گوشم می خورد و خیلی از اطرافیان هم از این روش تعریف می کردند، با خودم گفتم اگر بعد از گذشت سالها یک روش هنوز هم توانسته استمرار داشته باشد پس قطعا راهی درست برای موفق شدن است، وگرنه خیلی زودتر از اینها باید برچیده می شد. وقتی خودم در این مورد تحقیق کردم و حتی دیدم دروسی مثل آیین دادرسی کیفری مدام بروز می شوند، دیگر شکی برایم باقی نماند که بهترین راه برای رسیدن به هدفم همین روش است.
قدم به قدم تا آزمون وکالت؟
خیلی مواقع برای اینکه ساعت مطالعه روزانه ام را بالا ببرم در مسیر رفت و آمد به محل کار در سرویس نمی خوابیدم تا بیشتر جی برگ بخوانم و به هدفم نزدیکتر شوم ،تا آزمون فرصت کمی بود و وقتی برای تکرار دوباره کتاب ها و مطالبی که بلد بودم نداشتم، جمع بندی مطالب مهمترین اولویت من بود . یکی از دروس مهمی که باعث قبولی من شد درس حقوق جزا بود کارنامه اکثر داوطلبان همان سال را که نگاه می کردم می دیدم بیشترشان نتوانسته بودند این درس را بیش از ۵۰ درصد بزنند و خیلی ها بر این باور بودند که اگر حقوق جزا را خوب جواب بدهی قبولی ات حتمی است، شاید اگر با کتاب درس بخوانی یک درس را هم سر یک ساعت تمام نکنی اما جالبه بدانید من همزمان در طول روز ۴ درس را با کمک جعبه جی۵ پیش می بردم و این خیلی در صرفه جویی زمان به من کمک می کرد طوریکه موفق شدم حقوق جزا را ۷۵% بزنم.
همراهانی که در نیمه راه به شما پیوستند؟
هروقت همکارانم می دیدند که در وقت استراحت من همچنان با جعبه ای پر از جی برگهای رنگی مشغول هستم به شوخی می گفتند: طوطی بیاریم فال بگیرد؟ این روش درس خواندن خیلی برایشان جالب بود من هم به هرکس که می رسیدم معرفی اش می کردم حتی دایی خودم که می خواست برای کنکور دکترا آماده شود یک روز به من گفت که برای تقویت زبان انگلیسی به کلاسی می رود که تمام لغات پرکاربرد به این زبان درس داده می شوند، من هم پرسیدم :خوب اینکه خیلی عالی است، اما چطور حفظ می کنی تا هیچ وقت از یادت نرود؟ دیدم جوابی ندارد، من هم بلافاصله جی۵ را به او معرفی کردم و از تقویت حافظه و پاداش های فوری آن برایش گفتم، آنقدر پیگیر شد که شب دوباره با من تماس گرفت و درباره جعبه پرس و جو کرد،حتی همان شب هم خودش جعبه را سفارش داد
حس و حال شما در روزهای پایانی مانده به آزمون؟
من با اینکه امسال خیلی وقت کمی داشتم هرچه به روزهای پایانی نزدیکتر می شدم می دیدم سرعت مطالعه ام بیشتر می شود و اکثر جی برگ ها را بلد هستم، حتی خیلی ها از خانه پنجم جعبه خارج شده بودند. احساس خوبی داشتم در حالت عادی وقتی قرارست آزمونی بدهی، روزهای آخر همه اش نگرانی که مبادا فلان صفحات کتاب را فراموش کرده باشی اما خوبی جی۵ اینست که تکلیف تو از اول روشن است، خوب میدانی کدام مطالب را بلد هستی و کدامشان نیاز به تکرار بیشتر دارد اینطوری بیهوده وقتت را هم تلف نمی کنی، من وقتی می دیدم ۷۰% مطالب را با اطمینان کامل یاد گرفته ام اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کردم.
سرجلسه چطور گذشت؟
سرجلسه ۴۰ دقیقه از وقتم صرف درس مدنی شد چون وقت نکرده بودم این درس را با جی۵ بخوانم، ۸۰ دقیقه بعدی را صرف ۵ درس دیگر کردم حدودا ۱۰۰ سوال باقی مانده بود حافظه تصویری که به کمک جی برگ ها به دست آورده بودم باعث شد آیین دادرسی مدنی را ظرف ده دقیقه تمام کنم و حتی بعد از آن آمدم و تمام سوالاتی را که شک داشتم دوباره بررسی کردم، سرعت تست زدنم خوب پیش می رفت دروسی مثل تجارت نیازمند قدرت تحلیل بالاتری بودند و با گزینه های مشابه زیادی روبرو میشدم که گمراه کننده بودند اما چون همه آنها مدام در جی برگ ها برایم تکرار شده بودند قشنگ می توانستم گزینه ها را از هم تفکیک کنم و گزینه های اشتباه را کنار بگذارم و به جواب درست برسم.
روزی که تمام تلاش های شما به ثمر نشستند؟
متاسفانه چندروز قبل از اعلام نتایج، من مادربزرگم را از دست دادم همچنان درگیر مراسم خاکسپاری ایشان بودیم که خبردار شدم نتایج اعلام شده، به خانه برگشتم کامپیوترم را روشن کردم و وارد سایت شدم اما خبری از نتایج نبود. هیجان زیادی داشتم شاید به فاصله ۵ دقیقه دیگر دوباره سری به سایت زدم و اینبار نتیجه را دیدم وقتی داشتم مشخصات فردی ام را وارد می کردم می دانستم قرارست کارنامه ای متشکل از نام و نام خانوادگی، درصدها و در آخرین سطر آن، رتبه ام را ببینم معمولا بچه ها آنقدر هیجان دارند که همیشه اول از همه به سراغ سطر آخر کارنامه می روند تا ببینند بالاخره قبول شده اند یا نه، اما من خودم را برای همه چیز آماده کرده بودم این شد که اول آمدم و درصدهایم را دیدم با خودم گفتم یا قبول شده ام یا حتی اگر قبول نشده باشم قطعا نباید با آخرین نفرات فاصله چندانی داشته باشم، تجارت را ۷۰% زده بودم درصدهای دیگرم هم خوب بودند خلاصه اینکه به سطر آخر کارنامه رسیدم و چشمم به رتبه ۴۵ افتاد، الحمدلله با وجود اینکه مشکلات زیادی داشتم موفق شده بودم پذیرفته شوم، به خاطر فوت مادربزرگم شاید اولش خیلی به موفقیتم فکر نمی کردم و ذوق و شوق چندانی نداشتم اما جالب بود بعد از گذشت چندروز با سیل عظیمی از تبریک و تحسین اقوام و فامیل روبرو شدم.
واکنش اطرافیان؟
شاید گاهی در زندگی تصمیمی می گیرید که تمسخر و انکار اطرافیان را به دنبال دارد اما هرچه جلوتر می روید کم کم حتی خود آن افراد هم با دیدن نتیجه مطلوبی که شما گرفته اید به کارتان ایمان می آورند و حتی خودشان هم دنباله روی شما می شوند، برای من هم همین اتفاق افتاد خیلی از دوستان بعد از قبولی به سراغم می آمدند، از من مشورت می خواستند و آدرس سایت جی۵ را می گرفتند، جالب بود حتی دوست خوبم حسن الیاسی عزیز که خودش اولین بار جی۵ را به من معرفی کرده بود می گفت: محمد، من هم باید دوباره یک سری به سایت جی۵ بزنم ببینم چه محصولات جدیدی آماده دارد.
پیامی برای همه نوسفران عزیز؟
به همه مخصوصا بچه هایی که از الان یکسال تا آزمون بعدی وقت دارند این روش را پیشنهاد می کنم، به نظر من هیچ چیز برای درس خواندن بهتر از این روش نیست. همانطور که پیامبر اکرم (ص) تاکید داشتند تا علم را با مکتوب کردن آن به بند بکشیم، با روشی که جی ۵دارد براحتی می شود اینکار را کرد.بعد از چندبار تجربه ناموفقی که در آزمون وکالت داشتم همه اش با خودم فکر می کردم واقعا رمز قبولی در این آزمون چه هست؟ چطور است که بعضی ها حتی کسانی که از من ضعیف تر بودند موفق می شدند. به نظر من ۶۰% شرط قبولی در هر آزمونی مربوط به اتفاقاتی است که قبل از آن می افتد و ۴۰% دیگر هم به شرایط آدم در سرجلسه بستگی دارد، ما باید تمام توانمان را سرجلسه نشان بدهیم. من خودم در حال حاضر هیچ روشی بهتر از جی۵ برای مطالعه کردن نمی شناسم اینکه جی برگها حالت سوال و جواب دارند خودش یک امتیاز بزرگ است، سرجلسه دیگر بین گزینه ها دچار تردید نمی شوی، همه چیز را در ذهنت آماده داری حتی بدون نگاه کردن به گزینه ها هم جواب درست را می دانی. سرعت بالا در مطالعه و آرامش خاطر از اینکه می دانی مطلب را یاد گرفته ای از بهترین مزایای این روش است.
حرف آخر؟
یکی از جملات مثبتی که من آن را روی برگه ای نوشته و به دیوار اتاقم چسبانده ام این است که ” به هیچ کس اجازه نمی دهم آرزوهایم را از من بگیرد.” هربار که به زمین خوردم زندگی چیز تازه ای به من یاد داد هر بار که اتفاق بدی برایم پیش می آمد، با سدی آهنین روبرو می شدم، ناامید می شدم و گلایه می کردم باز هم که به جلوتر می رفتم خودم می دیدم شاید اگر با آن موانع روبرو نشده بودم مسیرزندگی ام هرگز تغییری نمی کرد و به چیزهای خوبی که الان دارم نمی رسیدم، در هر حال باور دارم این سناریوی قشنگ خداوند بوده که مسیرم را به سوی بهترین ها تغییر دهد.
Comments 4
سلام من می تونم با ایشون مشورت کنم ؟ممنون
درود به شما فائزه ی عزیز
اگر تمایل دارید با جی پنجی های موفقمون ارتباط بگیرید میتونید داخل اینستاگرام اسم و فامیلشون رو سرچ کنید
سلام. میخوام بدونم چطور از جعبه استفاده میکردن و چندجعبه داشتن و اینکه روند مطالعه شونو توضیح بدن
سلام به شما سمانه ی عزیز
اگر جی پنجی هستید با شماره ی ۰۲۱۶۶۹۷۹۵۰۰تماس بگیرید تا در راستای فهال کردن پشتیبانی شمارا راهنمایی کنند..پشتیبانان براساس زمان شما .. براساس بسته ای که تهیه کردید و.. برنامه ی مطالعاتی تقدیمتون میکنن و راهنماییتون میکنن که با چند جعبه استارت بزنید..