حرف تعریف The

حرف تعریف The

حرف تعریف The :

“The”حرف تعریف بوده و دارای سه معنی است، ( را – که – کسره)

.I eat apple
.I eat the apple
.I eat the apple which is red

در جمله اول ” من سیب می خورم”، سیب نا مشخصی خورده میشود. در جمله دوم ” من سیب را می خورم”،سیب مشخص می شود یا به عبارتی تعریف می شود. . در جمله سوم ” من سیب قرمز را می خورم” یا “من سیبی را که قرمز است، می خورم“، سیب مشخص تر می شود یا به عبارتی، دقیقتر تعریف می شود.

 


دو مصدر استثنا یی : در انگلیسی دو مصدر داریم که استثنائی هستند یعنی با فا علهای مختلف به شکلهای گوناگون در می آیند اگر پس از صرف کردن ، در داخل این جملات افعال کمکی بکار ببریم به مادر خود بر می گرد ند یعنی am-is-areا به be برمیگردد. دومین مصدر to have است که با فاعلهای مختلف در بعضی جاها به شکلهای دیگر در می آید و اگر در آنها افعال کمکی بکار ببریم به شکل مادر خود بر می گردند.

I can have I have
you can have you have
They can have They have
we can have We have
she can have She has
I must be I am
You can be You are
he must be He is

to have Have
Has
Be Am
Is
are

بسیار مهم
دو فعلیها در جمله و طرز بکار بردن دو فعلیها در جمله“:

۱- اگر در جمله دو فعل اصلی بیاید بین دو فعل اصلی علامت (to) بکار می بریم ,

۲- اگر در جمله یک فعل کمکی و یک فعل اصلی بیاید to لازم نیست بجز دو فعل ought to و (سابقًا: used to.) اگر فعلهای ما از مصدر To be باشد یعنی (am-is-are) و یا از مصدر To have یعنی has و have وقتی که در جمله افعال قصدی را بکار می بریم am-is-are و have-has به مادر خود یعنی به (have , be) تبدیل می شوند.

 

افعال قصدی عبارتند از:

 

وانمود کردن pretend
امتناع کردن refuse
قصد داشتن plan
تصمیم گرفتن decide
قصد داشتن intend
خواستن want
دوست داشتن like
مایل بودن would like
امیدوار بودن hope
آرزو داشتن wish
قصد داشتن be going to
متنفر بودن hate
متنفر بودن dislike
سعی کردن try
قول دادن promise
ترجیح دادن prefer

 

تفاوت have to و must :

(تاکید زیاد) من حتمًا باید بروم I must go
من مجبورم بروم I have to go
(باید مجبور بودن) has to
have to
must

تذکر: با توجه به مطلب فوق گذشته فعل must, had to میباشد.

 

تذکر: اگر بعد از has , have اسم بیاید معنی داشتن و خوردن دارد.

 

من ناهارم را خواهم خورد I will have my lunch
او یک کتاب دارد She has a book

 

داشتن و خوردن → اسم + have/has

تذکر: اگر بعد از to) has , have) بیاید معنی مجبور بودن را دارد.


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ghelp

(6 votes, average: 4,33 out of 5)
Loading...

دیدگاه ها 1

  1. حرف تعریف The

    سلام و خسته نباشید به همه ی جی۵ها. واقعا از اینهمه زحمتتون ممنونم. گرامر خیلی خیلی بخش سخت و خسته کننده اییه اما با این روش خیلی برام جذاب بوده تا الان، امیدوارم بیشتر و بیشتر شه این مطالب خوبتون. فقط کاش مثال های بیشتری هم برامون بذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.